در بخش غربى جزيره و در حد فاصل شمال و جنوب جزیره بین دو روستای بندر سلخ و روستاى طبل، ارتفاعات موسوم به بام قشم قرار دارد. بام قشم فلاتى نيمه مرتفع است که گستردهترين بخش مرتفع جزيره را تشکيل مىدهد و چشمانداز بىنظيرى را مىتوان از فراز آن شاهد بود.
بخشهاى مرتفع بهطور عمده از سنگ آهک سخت ـ که شامل پوستههاى صدف فراوان است ، تشکيل شده و در دامنهها و حاشيههاى ارتفاعات، ماسه سنگ سست همراه با مارن و سيلت مشاهده مىشود که به شدت فرسايش يافتهاند.
يکى از راههاى خوب دسترسى به بام قشم از کنار روستاى طبل مىگذرد که از انتهاى مسير ماشينرو، پس از حدود 15 دقيقه پيادهروى و صعود از دامنهها مىتوان به سطح فلات دسترسى پيدا کرد. در اينجا بقاياى يک روستاى ويران شده نيز وجود دارد که اهالى منطقه آن را کلات کشتار مىنامند و دليل اين نامگذارى روشن نيست. آثارى از ديوارهاى قديمى بسيار منظم، محوطههاى زندگى، قطعات سنگى پرداخت شده، چند فضاى بسته نسبتاً سالم شبيه به آغل حيوانات يا انبار و ساختارى شبيه شبکههاى زهکشى يا فاضلاب در اين ويرانهها مشاهده مىشوند. همچنين قطعاتى از سفال و خشت پخته که احتمالاً مربوطه به دوران اسلامى است در ميان ويرانههاى يافت مىشود.
نکته جالب، استفاده از سنگ آهک سخت در سازههاى اين منطقه است که از همان لايههاى آهکى ارتفاع فلات تأمين شده است.
منظره جنگل حرا از بالا، سواحل شمالى خليج فارس و مناظر بديع فرسايشى در جنوب فلات (که از جاذبههاى اصلى ژئوپارک قشم است و آن را دره تنديسها ناميدهاند) از چشماندازهايى است که مىتواند ساعتها انسان را برفراز بام قشم به تماشا و تفکر وادار نمايد و چه بسا پا را از اين حد فراتر گذاشته و با اطراق شبانه در اين محل، ضمن استفاده از هواى ملايم آن به رصد ستارگان نيز مشغول شد.
در بام قشم، يک آبانبار (برکه) سنتى براى جمعآورى و نگهدارى آب باران وجود دارد و در بخشى از آن نيز انبوه درختان تنومند ديده مىشوند.
گفته مىشود در گذشته، مردم روستاهاى پيرامون بام قشم در فصل تابستان براى فرار از شرجى و گرما به اين منطقه روى آوردهاند.